جدول جو
جدول جو

معنی سیل کبود - جستجوی لغت در جدول جو

سیل کبود
(سِ کَ)
دهی است از دهستان دالوند بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد. دارای 208 تن سکنه. آب آن از چشمۀ سیل کبود. محصول آنجا غلات، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایعدستی زنان قالی، جاجیم بافی است. ساکنین از طایفۀ دالوند هستند و زمستان رابه قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ گُ)
دهی از دهستان اوباتواست که در بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ کَ)
قسمی است از رنگ اسبان. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به نیله شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ بَ)
سدی محکم که در جلو مظان سیل سازند. (یادداشت بخط مؤلف). سدی که برای جلوگیری از سیل سازند
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ کَ)
نیلوفر آبی. گل ازرق:
گل کبود که برتافت آفتاب بر او
ز بیم چشم نهان گشت در بن پایاب.
خفاف.
رجوع به نیلوفر شود
لغت نامه دهخدا
مقاوم، مهر و موم شده
دیکشنری اردو به فارسی